کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه
کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه
کد کتاب : | 130273 |
شابک : | 978-6227778144 |
قطع : | رقعی |
تعداد صفحه : | 156 |
سال انتشار شمسی : | 1402 |
نوع جلد : | شومیز |
سری چاپ : | 1 |
معرفی کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه اثر احمد آرام
آگوستینا: جای تو نشسته بود اون روز. تا دیدم فوری شناختم. اشک توی چشمهام جمع شده بود و دستهام میلرزید. میبایست اون جمله رو بهش میگفتم. با حیرت بهم نگاه کرد. معلوم بود که به تناسب ذوقی که داشت، میتونست درد رو از توی چشمهای آدم بیرون بکشه و تبدیلش کنه به کلمات. برای اولین بار بود که میخواستم به کسی که از خودم بزرگتر بود، یه جملهی هولناک بگم النا، بالاخره گفتم، گفتم «ازت متنفرم آقا.» و دویدم به طرف خونه. یه سال گریه کردم. تا شد نوزده سالم یه سال از این خیابون رد نشدم؛ اما میدونستم که داره دنبالم میگرده. عشق همیشه از همین جا شروع میشه، النا؛ معشوقه رهاش میکنه، ولی اون دنبالش میگرده. این جوری باید مردها رو به دام انداخت. ما زنها خطرناکیم، النا.
(برگرفته از متن ناشر)