کتاب باغ آلبالو
کتاب باغ آلبالو، نمایشنامهای روسی در ژانر کمدی و دراماتیک و آخرین شاهکار آنتون چخوف محسوب میشود.
نمایشنامۀ باغ آلبالو (The cherry orchard)، زندگی خانوادگی یک زن اشرافزادۀ روس را روایت میکند که به علت قرض با ورشکستگی مواجه میشوند ولی برای بهبود اوضاع هیچ تلاشی نمیکنند. تمام دارایی این خانواده باغ آلبالویی است که از اجدادشان به ارث بردهاند و نماد اصالت اشرافیشان به حساب میآید. باغ خاطرهانگیزی که حالا در بانک گرو گذاشته شده و به علت نبود منابع مالی کافی در خانواده، به زودی حراج میشود. همۀ اعضای خانواده دور هم جمع میشوند تا راه حلی به غیر از فروش باغ بیابند اما حتی آن زمان هم از خوشگذرانی و تفریح بیخیال نمیشوند. خانوادۀ این زن هیچ کمکی برای نجات از این اوضاع نمیکنند و در نهایت باغ به یک روستازادۀ تازه به ثروت رسیده، فروخته میشود.
آنتون چخوف (Anton Chekhov)، سالها قبل از انقلاب روسیه این موضوع را پیشبینی میکرد. در نمایشنامۀ باغ آلبالو ما زوال و روی کارآمدن طبقۀ جدیدی از جامعه را میبینیم که چهارده سال بعد در روسیه پدید آمد. داستان باغ آلبالو سعی دارد تا تغییرات اجتماعی را نشان دهد و ایدۀ آن از تغییر حکومتها و نظامهای سیاسی یا تصمیمهای رهبران روسیه در گذشته نشأت گرفته است. این تصمیمات میتوانند به جابجایی قدرت در سطح جامعه منجر شوند.
در این نمایشنامه، حادثه عمدهای که اضطراب و هیجان یا دلهره و ترس و یا حیرت و وحشت ایجاد کند، به چشم نمیخورد. اشخاص نمایش همان آدمهاییاند که در زندگی روزمره آنها را میبینیم. هیچ کدام نقش برجسته و آنچنان قهرمانی ندارند که در هنگام اجرای نمایش، ستارۀ اول صحنه باشند. اشخاص در کنار همدیگر قرار دارند و تقریباً همگی جزء لازم نمایشنامه هستند. آدمها در این نمایش نه مبارزه و دفاع میکنند و نه شکست میخورند؛ حتی به حل مشکلاتی که با آن مواجهاند نمیپردازند. آنها منتظر حادثه مینشینند و تقدیرشان را با شکیبایی تحمل میکنند. گویی نیروی ارادهشان فلج شده است.
در بخشی از کتاب باغ آلبالو میخوانیم:
یاشا: [به لیوبو آندرییونا] لیوبو آندرییونا، اجازه بدهید چیزی از شما بخواهم. اگر به پاریس برگشتید، مرا هم با خودتان ببرید. این لطف را از من دریغ نکنید. لطفاً مرا با خودتان ببرید. برای من عملاً دیگر امکان ندارد اینجا بمانم. [نگاهی به دوروبرش میکند و با صدایی آهسته میگوید.] گفتنش چه فایده دارد، خودتان دارید میبینید… اینجا کشوری عقب مانده است، با مردمانی که اخلاق سرشان نمیشود، اینجا آدم ملول میشود، غذاهایی که در آشپزخانه تهیه میشوند مشمئز کنندهاند، بهاضافهی این فیرس که همهجا پرسه میزند و خدا میداند زیرلب چی غرولند میکند. التماس میکنم، مرا هم ببرید!
[پیشچیک وارد میشود. ] پیشچیک: خوشگلکم، لطف کنید یک دور با من برقصید… [لیوبو آندرییونا برمیخیزد که با او برقصد.] بانوی دلربای من، در عین حال میخواهم صدوهشتاد روبل ناقابل از شما قرض کنم… آنچه از شما میخواهم… [همچنان میرقصند] صدوهشتاد روبل ناقابل است.[وارد اتاق نشیمن میشوند.] یاشا: [بهملایمت میخواند.] «آیا رنجهای روحم را درک میکنی؟»…
[در اتاق نشیمن آدمی با شلوار چهارخانه، کلاه کاسهبلند خاکستری ظاهر میشود که دستهایش را تکان میدهد، بالا و پایین میپرد و فریاد میزند: زنده باد، شارلوت ایوانووا.]
دونیاشا: [میایستد تا به صورتش پودر بزند.] این دختر خانم به من میگوید برقصم، تعداد مردها زیاد است و زنها کم، اما من موقعی که میرقصم سرم گیج میرود، قلبم به تپش میافتد… و همین چند لحظه پیش، فیرس نیکلایویچ، کارمند پست حرفهایی به من زد که نفسم بند آمد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب باغ آلبالو |
نویسنده | آنتون چخوف |
مترجم | پرویز شهدی |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 116 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-253-214-5 |
موضوع کتاب | نمایشنامه |